در این مقاله با 12 اصطلاح رایج و پرکاربرد عکاسی آشنا میشوید. سعی من این بوده که این اصطلاحات را به صورت کاربردی تعریف کنم و از پرداختن صرف به صورت آکادمیک پرهیز کنم تا درک درستی از مطالب داشته باشید. قطعا این تعداد اصطلاحات عکاسی تمام آن چیزی نیست که باید بدانید اما اگر در ابتدای مسیر باشید دانستن این مفاهیم خیلی بکارتان خواهد آمد.
و اما 12 اصطلاح پرکاربرد عکاسی کدامند و تعریف آنها چیست؟
دیافراگم | Aperture
شاید یکی از اولین اصطلاحاتی که وقتی وارد فضای یادگیری عکاسی میشوید به آن بر بخورید همین دیافراگم باشد. در عکاسی سه پارامتر مهم وجود دارد که به آن مثلث نوردهی هم میگویند. یکی از اضلاع این مثلث دیافراگم است.
اجازه دهید با یک مثال درک مفهوم دیافراگم را راحتتر کنم. یک دریچه دایرهای شکل را در نظر بگیرید که قابلیت تنظیم دارد. شما میتوانید انتخاب کنید که این دریچه به چه میزان باز یا بسته باشد. برای چه کاری؟ برای اینکه حجم نوری که قرار است از این دریچه عبور کند را تحت کنترل داشته باشید. بنابراین طبیعی است، زمانی که دریچه را باز میکنید یعنی اجازه دادهاید که حجم نور بیشتری از آن عبور کند و بلعکس، زمانی که دریچه را تنگتر میکنید قصد دارید تا شدت نور ورودی را کاهش دهید.
در دوربین عکاسی زمانی که شما از دیافراگم باز یا اعداد کوچکتر استفاده میکنید در واقع تصمیم گرفتهاید که نور بیشتری وارد دوربین شود. در نقطه مقابل وقتی یک دیافراگم بسته یا اعداد بزرگتر را انتخاب کردهاید، نور کمتری اجازه ورود به دوربین را خواهد داشت. لازم بذکر است که علامت اختصاری دیافراگم حرف f انگلیسی است.
اما این تنها تاثیر دیافراگم برای ثبت یک عکس نیست. اینکه چه میزان از تصویر شما واضح باشد (فوکوس باشد) یکی دیگر از تاثیرات دیافراگم است. هر چه به سمت بازتر شدن دیافراگم بروید پسزمینه عکسی که گرفتهاید تاری و محوی بیشتری خواهد داشت و هر چه دیافراگم را بستهتر کنید از میزان این تاری کاسته خواهد شد.
شاتر | Shutter
یکی دیگر از سه ضلع مثلث نوردهی که به آن اشاره کردم مربوط به شاتر است. شما بعنوان یک عکاس میتوانید بوسیله شاتر مدت زمان نور دهی برای تشکیل یک عکس را کنترل کنید. اصطلاحی با عنوان (Shutter Speed) در واقع به همین مطلب مربوط است، یعنی مدت زمانی که شاتر پس از فشردن دکمه، باز و بسته خواهد شد. این زمان بر حسب ثانیه یا کسری از ثانیه است.
واضح است که هر چقدر شاتر زمان طولانیتری باز بماند، نور بیشتری وارد دوربین میشود و بلعکس هر چه این زمان کوتاهتر باشد نور کمتری اجازه ورود به دوربین را پیدا میکند.
همانند دیافراگم، تنها تاثیر شاتر معطوف به سرعت نوردهی نیست. بلکه با تغییر تنظیمات شاتر حس حرکت یا سکون را میتوان القا کرد. این نکته زمانی خود را نشان میدهد که سوژه شما در حال حرکت باشد.
ویدیوی آموزشی این مطلب را میتوانید در این لینک ببینید.
ایزو | ISO
سومین ضلع مثلث نوردهی ایزو یا حساسیت سنسور است. شما میتوانید با تنظیم حساسیت سنسور نسبت به میزان جذب نور توسط آن کنترل داشته باشید. در گذشته و زمانی که عکاسی وابسته به نگاتیو بود، این حساسیت از قبل توسط شرکت سازنده بر روی نگاتیو اعمال میشد و تصمیمگیری راجع به انتخاب ایزو، قبل از اقدام به عکاسی باید انجام میشد.
امروزه به لطف تکنولوژی عکاس میتواند برای ثبت هر عکس در همان زمان این تصمیم را اتخاد کند. بیشتر دوربینها بازهای از 100 تا چندین هزار را در اختیارتان قرار میدهند و شما میتوانید بسته به موقعیت، عدد مورد نظرتان را انتخاب کنید. طبیعی است که هر چقدر فضای شما نورانی باشد بهتر است ایزوی پایینتری را استفاده کنید.
خوشبختانه یک ویدیوی آموزشی هم در همین زمینه داریم که با مراجعه به این لینک میتوانید آن را تماشا کنید.
عمق میدان | Depth of field
یکی از واژههای پرکاربرد عکاسی عمق میدان است. اینکه چه محدودهای از عکس شما شارپ یا کاملا واضح باشد در واقع به عمق میدان مربوط است. شما بر روی سوژه خود فوکوس خواهید کرد، این سوژه از جلو و پشت محدودهای دارد که یا بواسطه عمق میدان کم محو خواهد بود و یا با یک عمق میدان زیاد به وضوح دیده خواهد شد.
دو عامل در کم بودن یا زیاد بودن عمق میدان تاثیرگذار است. با یکی از آنها کمی بالاتر آشنا شدیم که دیافراگم نام دارد. عامل دوم لنزی است که استفاده میکنید. معمولا لنزهای واید عمق میدان بیشتری دارند و در طرف مقابل لنزهای تله عمق میدان کمتری دارند.
فلو و فوکوس
تا همینجا چندین بار از این اصطلاح استفاده کردیم. به صورت خیلی ساده، فلو مساوی است با تاری یا محوی و در نقطه مقابل هر چیزی که در فوکوس باشد واضح دیده میشود. شاید تفکیک این مفهوم با عمق میدان در ابتدای کار کمی برایتان سخت باشد اما با گذشت زمان درک بهتری از هر کدام بدست خواهید آورد.
تراز سفیدی | White Balance
وایت بالانس یا تراز سفیدی یکی دیگر از اصطلاحات رایج عکاسی و تصویربرداری است. این مبحث مربوط به رنگ در عکاسی است. حتما تا بحال با این مشکل روبرو شدهاید که عکسی که گرفتهاید یا خیلی آبی رنگ است یا به زردی یا نارنجی متمایل است. این مشکل با تنظیم کردن وایت بالانس بر طرف خواهد شد.
اگر به قسمت تنظیمات وایت بالانس در منوی دوربین عکاسی بروید یا با دکمهای که در اکثر دوربینّها با علامت اختصاری WB تعبیه شده است به این قسمت منتقل شوید، میتوانید با گزینههای پیش فرضی که معمولا نتیجه قابل قبولی هم دارند تراز سفیدی را تنظیم کنید.
اگر کمی توجه کنید متوجه میشوید که بحث وایت بالانس در واقع بحث منابع نوری است. اینکه فضایی که در آن عکاسی میکنید با چه منابع نوری روشن شده است روی رنگ عکس تاثیر میگذارد. منبع نوری مثل آفتاب رنگ متفاوتی را با منبع نوری که حاصل از هوای ابری است ایجاد میکند. بنابراین در هر فضایی که قرار گرفتید اولین کارتان این باشد که منبع نوری را به دوربین معرفی کنید.
فایل خام | Format RAW
RAW در واقع همان نگاتیو است اما بصورت دیجیتال، این نوع فایل به شما اجازه میدهد پس از ثبت عکس هم بتوانید تنظیمات را اصلاح کنید یا تغییر دهید. این امکان به شما به عنوان عکاس اجازه میدهد در زمان ویرایش عکس کنترل بیشتری داشته باشد. بر خلاف یک فایل JPEG برای باز کردن یک فایل RAW به نرم افزار خاصی نیاز دارید. فتوشاب گزینه مناسبی است.
کلوین| Kelvin
یکی از اصطلاحات پرکاربرد عکاسی کلوین است. کلوین مبحثی است که در واقع با وایت بالانس درآمیخته. همانطور که گفتم منابع نوری متفاوت رنگ متفاوت ایجاد میکنند. اختلافی که بین این منابع نوری وجود دارد با درجه کلوین سنجیده میشود. به طور مثال نور خورشید حدودا 5500 کلوین است یا نوری که در یک فضای ابری وجود دارد تقریبا 8000 درجه کلوین است.
سنسور | Sensor
سنسور یا حسگر دوربین جایی است که تصویر در آن ثبت میشود. در واقع سنسور در دوربینهای امروزی همان نگاتیو در دوربینهای نسل قبلی است. این قطعه از دوربین وظیفه جمع آوری و جذب نوری را دارد که پس از طی کردن مسیر خود از دریچه دیافراگم و پرده شاتر رسیده است. تعریفی که از ایزو کمی بالاتر داشتیم در واقع تنظیمی است که در این ناحیه تاثیر میگذارد.
بحث فول فریم (frame Full) و هاف فریم (half frame) در دوربینهای دیجیتال مربوط به اندازه سنسور است.
لنز پرایم | Prime Lens
به آن دسته از لنزهایی که فاصله کانونی ثابت دارند و در واقع نمیتوان با آنها زوم کرد، لنز پرایم یا ثابت گفته میشود. بدلیل اینکه در ساخت این لنزها از عدسیهای کمتری استفاده میشود معمولا تصاویر با کیفیتتری تولید میکنند.
همینطور این امکان را بوجود میاورند که از دریچههای دیافراگم بازتری استفاده شود، بنابراین میتوان در فضاهای کم نور بدون نیاز به استفاده از منابع نور مصنوعی اقدام به عکاسی کرد.
یکی از محبوبترین لنزهایی که در این دسته ساخته میشود لنز 50mm با دیافراگم f/1.8 است.
لنز متغیر یا زوم
به لنزهایی که دارای چندین فاصله کانونی هستند، لنز متغیر میگویند و در واقع لنزهایی هستند که میتوان با آنها زوم کرد، به همین خاطر به آنها لنز زوم هم گفته میشود.
حسن این لنزها این است که دیگر نیازی به همراه داشتن چندین لنز نیست و از دردسرهای تعویض مدام لنزها در عکاسی راحت میشوید. اما از آن طرف وزن این نوع لنزها بیشتر از لنزهای ثابت است که در طولانی مدت میتواند عکاس را خسته کند.
از مطرحترین این لنزها میتوان به دو مورد زیر اشاره نمود:
- 18-55mm f/3.5
- 24-105mm f/4
ترکیب بندی در عکاسی
وقتی شروع به یادگیری عکاسی میکنید، ترکیب بندی یکی از پرکاربردترین واژههایی است که با آن روبرو میشوید. واقعیت این است که نمیتوان تعریف کاملی از ترکیببندی داشت.
این مسئله رابطه زیادی با تجربه عکاس و نوع نگاه او به سوژهها دارد. اما اگر قرار باشد تعریف خودم را از این واژه داشته باشم، باید بگویم که ترکیببندی یعنی ذوق و هنر یک عکاس در جای دادن عناصر مختلف یک صحنه داخل قاب دوربین، به طوری که احساسات بیننده را تحت تاثیر قرار دهد.
شما باید بعنوان یک عکاس مدتها عکاسی کنید و شاید در ابتدای کار از روی دست عکاسان مشهور کپی کنید تا این مفهوم را درک کنید و در نهایت به سبک خود برسید.
همانطور که در ابتدای مقاله گفتم، این 12 اصطلاح عکاسی تمام کلماتی نیست که یک عکاس باید بداند. اصطلاحات عکاسی بیشمار دیگری هست که دانستنشان برای عمیقتر شدن در حیطه عکاسی لازم است.
اما لیستی که به آن اشاره کردم پرکاربردترین، رایجترین و مهمترین اصطلاحات عکاسی است و میتواند کمک خوبی به شما کند. اگر لغات خاصی مدنظرتان است در قسمت کامنت مطرح کنید تا به این لیست اضافه کنم.